۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ۱۱:۵۳

درگذشتگان تجسمی در سال ۹۶

از وداع با پایه‌گذار گرافیک و نقاشیخط تا بنیانگذار نشر هنر ایران

از وداع با پایه‌گذار گرافیک و نقاشیخط تا بنیانگذار نشر هنر ایران

در سال ۱۳۹۶ هنرمندان تجسمی معروف و مشهوری چون صادق تبریزی، منیژه میرعمادی، ایرج انواری، حسین علاقمندان، شهناز خلیلی ایرندگانی و علی اکبر تجویدی از دنیا رفتند.

به گزارش خبرنگار مهر، یکی از اتفاقات تلخ سال جاری درگذشت هنرمندان است که مردم جامعه به واسطه هنر با آنها مأنوس هستند. در این میان هنرهای تجسمی نیز از جایگاه ویژه ای بین مردم و دیگر اقشار جامعه برخوردار است و تعدادی از هنرمندان این عرصه که سال‌ها در جهت ارتقا و حفظ هنر ملی و بومی ایران کوشیدند، از این قاعده مستثنی نبودند. هنرمندانی چون صادق تبریزی که پیشرو در خلق نقاشی خط بود تا ایرج انواری که برای اولین بار طرح درس گرافیک را تدوین و آن را از رشته نقاشی جدا کرد و پایه گذار مقطع کارشناسی ارشد گرافیک بود. این هنرمندان پیشکسوت و پیشرو، طی سال های متمادی به هنر این سرزمین خدمت کردند و در پایان عمرشان نیز دست از آموختن و آموزش برنداشتند.

در زیر با اسامی و سابقه هنرمندان تجسمی درگذشته سال ۹۶ آشنا می شویم:

ایرج انواری- گرافیست (۱۹ آذر ۱۳۲۱ – ۱۵ خرداد ۹۶)

ایرج انواری یکی از بنام ترین اساتید گرافیک در ایران بود. او فارغ التحصیل از دبیرستان هدف تهران در رشته ریاضی بود اما بعد از آن وارد حیطه هنری شد. دوره سفالگری دید، یک سال در کلاس های شب اداره تئاتر شرکت کرد و دوره شش ماهه سینمای ۱۶ میلی متری را گذراند. همه اینها همزمان بود با تحصیلش در رشته چاپ و نگارش در دانشکده هنرهای تزیینی تهران که مدرک کارشناسی را از همان جا دریافت کرد. حدفاصل سال های ۴۷ تا ۵۰ در بعضی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه با گرافیک روز دنیا آشنا شدو به محض بازگشت، تمام هم و غمش به روز کردن دروس قدیمی گرافیک در ایران شد. او که از محضر اساتیدی چون هوشنگ کاظمی، اکبر تجویدی و موسیو ژیرار بهره برده بود، حالا به دانشگاه قبلی خود بازگشته و آمده بود تا طرح درس های جدید و به روز گرافیک را در مقطع کارشناسی تهیه و تدوین و آنها را از رشته نقاشی جدا کند. او در سال ۱۳۵۲ برای اولین بار، تدوین مقررا مربوط به پروژه لیسانس رشته گرافیک را پیشنهاد داد. راه اندازی مقطع کارشناسی ارشد گرافیک در دانشکده هنرهای تزیینی و تدوین درس برای این رشته، از فعالیت های مهم و تاثیرگذار او بو بود ک هبین سال های ۵۳ تا ۵۵ انجام داد.

بهرام کلهرنیا، اسدالله چجهره پرداز، فهیمه پهلوان، مجید اخوان، طاهره محبی تابان، فهیمه دانشگر و بهزاد شیشه گران از جمله شاگردان او در این سال ها بودند. تدریس در دانشگاه های مختلف و همکاری با نمایشگاه ها و پروژه های هنری از فعالیت های همیشگی انواری بود تا پیش از آن که دچار بیماری پارکینسون شود و همین بیماری سبب فوت او در صبح ۱۵ خرداد ماه ۹۶ شد.

صفرعلی بهران میاکان- هنرمند حکاک و علامت ساز (۲ آبان ۱۳۳۲- ۲۰ خرداد ۱۳۹۶)

اهل تهران بود و در خانواده ای متولد شد که همه چکش به دست بودند. پدرس مسگری می کرد اما صفرعلی عاشق فولاد بود. فولاد آنقدر محکم بود که هنرمند طرفدار، کم داشت و صفرعلی دوست داشت کسی باشد که به جنگ این سختی می رود و آن را مثل موم در دستانش نرم می کند. وقتی ۱۵ ساله بود برای آموزش نزد استاد حاج محمد جواهریان راهی اصفهان شد که دوسال به طول انجامید. از وقتی به تهران بازگشت کارش را آغاز کرد. خاک کوره و فولاد می خورد و علامت می ساخت. یک عَلَم خوب، تلفیقی از ۱۱ هنر از جمله خوشنویسی، حکاکی، طلاکوبی و پرنده سازی است و هر علامت ساز خوب باید در این هنرها تبحر داشت هباشد. صفرعلی که به فولادگر معروف بود، شهرتش را بابت عشق به ساختن علامت ها برای دسته های عزاداری به دست آورده بود.

او طی ۴۰ سال در کارگاه کوچکش در خیابان ۱۷ شهریور تهران روی ۱۴۰ قطعه فولاد کار کرد و عَلَم ساخت. فولادگر بعد از چهار روز بستری بودن برای بیماری دیابت و مشکل قلبی، همزمان با روز جهانی صنایع دستی در ۶۴ سالگی درگذشت.

صادق تبریزی- خوشنویس و نقاش (اسفند ۱۳۱۷- دی ماه ۱۳۹۶)

مدرک کارشناسی ارشد معماری از دانشکده هنرهای تزیینی تهران داشت و اوایل دهه ۴۰ نزد استاد علی اکبر کاوه، خوشنویسی یاد گرفت. همان زمان بود که مکتب سقاخانه بین هنرمندان رواج یافته بود؛ مکتبی که برای پیوند سنت و مدرنیته ایجاد شده بود و ریشه در میراث فرهنگی ایران داشت. تبریزی هم به این مکتب هنری پیوست و همراه افرادی چون پرویز تناولی، حسین زنده رودی و فرامرز پپیلارام برای گسترش آن تلاش زیادی کرد. او از پیشروترین افرادی بود که دو هنر نقاشی و خوشنویسی را در «نقاشی خط» به هم رساند. ۱۳۳۸ اولین نقاشی خطش را روی سرامیک کار کرد که برخی کارشناسان آن را اولین اثر در این زمینه هنری می دانند. در طول عمر هنری اش، بیش از ۳۰ نمایشگاه انفرادی و گروهی از آثارش برگزار کرد و نمایشگاه هایی که سال ۴۹ در بورگز و سال ۵۰ در گالری سیروس پاریس با کمک میشل تایپه برپا کرد، شروعی بود بر حضورش در خارج از ایران.

توجه هنرمندان بزرگ جهان را به خود جلب کرد. حالا آثار او علاوه بر نمایش در گالری ها و نمایشگاه‌های  بزرگ جهان همچون آرت فر در ایتالیا، هیل در لندن، منهتن سوهو در آمریکا، آرتیتود در پاریس و آرت اکسپو در چین، در موزه های مهمی همچون مجموعه «گری» دانشگاه نیویورک، موزه هان در چین و موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری می شوند. آخرین نمایشگاه خارجی این هنرمند شهیر ایرانی در سال ۱۳۹۱ همزمان با «هفته هنری جهان اسلام» در لندن در یکی از گالری‌های این شهر برپا شد که بازتاب‌های متفاوتی در جهان داشته است. روزنامه ایرلندی «ایریش تایمز» او را «خنیاگر رنگ‌ها» دانست که با نقاشی‌هایش، موجب نزدیکی فرهنگ‌ها به هم می‌شود.

او برای درمان سرطان کبد پیشرفته اش به انگلستان رفته بود، در سکوت خبری در همان جا درگذشت و یک ماه بعد خبر درگذشت او در رسانه ها منتشر شد.

علی اکبر تجویدی- نقاش، پژوهشگر و نگارگر (۱۳۰۵ تهران- ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ پاریس)

علی‌اکبر تجویدی فرزند هادی خان تجویدی بود که در نقاشی از شاگردان طراز اول کمال‌الملک بود. برادران وی محمد و علی تجویدی از نقاشان و نوازندگان ایران بودند. علی‌اکبر تجویدی خود نیز از شاگردان کمال‌الملک و از هنرآموختگان مدرسه صنایع مستظرفه، یکی از مهم‌ترین هنرمندان و پژوهشگران خاندان تجویدی بود. او علاقمند به پژوهش بود و تمام عمرش را صرف این کار کرد. تجویدی کارنامه ‌ای درخشان در آموزش هنر و همکاری مستمر با وزارت فرهنگ و هنر وقت داشت، و آغازگر جدی پژوهش‌های کیفی در تاریخ نقاشی ایرانی بود.

قبل از انقلاب که منابع قابل ارجاع کمی در مورد هنر ایران وجود داشت، او کتاب «نگاهی به هنر ایران» را در سال ۴۵ تالیف کرد. کتاب مهم و اثرگذار دیگر تجویدی کتاب کاملا پژوهشی «نقاشی ایرانی از کهن ترین روزگار تا دوران صفوی» بود. او ردّ نقاشی ایرانی را از نقش های موجود روی دیواره غارهای لرستان گرفته و تا دوران صفویه رسیده بود؛ در این کتاب که در سال ۵۲ منتشر شد و اولین کتاب در زمینه نقاشی ایران بود، هر دوره به همراه عکس هایی با کیفیت توسط تجویدی مورد بررسی قرار گرفته بود.

او در دهه های ۴۰ و ۵۰ فعالیت های گسترده ای در زمینه معرفی هنر ایرانی انجام داد. او مقالاتش را در حوزه تاریخ هنر، هنرهای سنتی، معماری و باستان شناسی در مجله هنر و مردم به چاپ رساند. دبیر دومین بینال ایران در سال ۳۹ بود و همین طور نقاشان ایرانی را به نمایشگاه های بین المللی هنر پاریس معرفی می کرد. به دلیل تسلط به زبان فرانسوی، تجویدی کتاب های اثرگذاری را ترجمه و منتشر کرد. در دهه های ۶۰ و ۷۰ او علاوه بر چند سالی که به تدریس در دانشگاه هنر پرداخت، با سفارت ایران در پاریس همکاری داشت. علی‌اکبر تجویدی روز شنبه ۲۰ خرداد ماه سال ۱۳۹۶ در ۹۱ سالگی در پاریس درگذشت. پیکر وی شامگاه ۲۴ خردادماه به ایران منتقل شد تا بنا به وصیتش در به خاک سپرده شود.

محمد توکلی- طراح گرافیک (۲۲ تیر ۱۳۵۹- ۲۸ بهمن ۱۳۹۶)

طراح گرافیک و دارای دانشنامه کارشناسی در این رشته بود. او به طور تخصصی در زمینه طراحی لوگو و نشانه فعالیت داشت و بیشترین تاثیر را در این حوزه از مسعود نجابتی گرفته بود. تندیس «هدهد» که هرساله به برگزیدگان جایزه کتاب سال سینمای ایران اهدا می شود، از آثار مرحوم توکلی بود. لوگوی سایت الف، لوگوی مجله شیرازه، لوگوی فستیوال فیلم مدائن عراق، لوگوی کانون اندیشه جوان، تندیس جشنواره ملی ایران ساخت، لوگوی انجمن هنرهای تجسمی نگاره، لوگوی دانشگاه دارلفنون، لوگوی شرکت موسیقی ترانه رنگارنگ، لوگوی کتاب سال سینما و پوستر نمایشگاه هنر برای صلح از جمله آثار این هنرمند گرافیست است. محمد توکلی، فرزند دکتر توکلی، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی که چند سال درگیر بیماری کبد بود، سرانجام در بیمارستان نمازی شیراز درگذشت.

شهناز خلیلی ایرندگانی- سوزن دوز (۷ مرداد ۱۳۰۹- ۲۸ شهریور ۱۳۹۶)

او را به عنوان مادر هنر سوزن دوزی بلوچ می شناسند. دهه ۴۰ و ۵۰ ا وبه همراه زرخاتون عظیمی ایرندگانی و مهتاب نوروزی آنقدر به هنر سوزن دوزی جان داده بودند که از دربار به آنها سفارش دوخت لباس های سلطنتی می دادند. استفاده از لباس های سنتی و بومی که به هنر دست تزیین شده بود در مراسم دیپلماتیک و رسمی چشم ها را به خود خیره می کرد. این توجهات از سطح سفارش لباس های فاخر بالاتر نرفت تا زمینه انتقال هنر شهناز و دوستانش به نسل بعدی فراهم شود.

بعد از انقلاب او استادکار سوزن دوزی در سازمان صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان شد. خلیلی بعد از ۷۰ سال فعالیت هنری و در اواخر عمر خود در حالی که برای بیمه بازنشستگی اش تلاش می کرد که تنها بازمانده عصر طلایی سوزن دوزی بلوچ بود. او در شهریور ۹۶ بعد از مبارزه طولانی با تنهایی، فقر و بیماری درگذشت و دو روز بعد در روستای زادگاهش بدون هیچ تشریفاتی به خاک سپرده شد.

منصور دولو- نقاش (۱۱ خرداد ۱۳۱۵- ۲۱ بهمن ۱۳۹۶)

منصور دولو متولد سال ۱۳۱۵ در تهران بود و به دلیل علاقه‌ای که از دوران کودکی به هنر داشت، در سال‌های آخر دبستان در کلاس‌های آزاد هنر شرکت کرد. او دو سال نزد استاد بهزاد تعلیم دید و پس از آن نزد اساتیدی مانند اولیایی، الطافی و زاویه تحت آموزش بود. سال ۱۳۳۵ دیپلم طبیعی گرفت و بعد برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و فوق لیسانس تعلیم و تربیت هنر را از آکادمی هنر اشتوتگارت آلمان دریافت کرد. او چند سال عضو هیات علمی دانشگاه هنر بود و نمایشگاه‌های انفرادی و گروهی بسیاری در داخل و خارج از کشور برگزار کرد.

دولو، هنرمندی خلوت گزین بود، آثار هنری اش را در هشت نمایشگاه انفرادی، هم در آلمان و هم در انجمن ایران و فرانسه که در تهران و گالری های سیحون و میرک برگزار می شد، به نمایش گذاشت و در نمایشگاه های متعددی نیز شرکت کرد. یکی از آخرین نمایشگاه‌های منصور دولو سال ۸۶ در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) برگزار شد و جدیدترین آثار او به سبک اکسپرسیونیسم با موضوع چهره‌های درون به نمایش درآمد. دولو که عضو هیات علمی دانشگاه هنر تهران بود، در ۸۱ سالگی درگذشت.

سیداسدالله رضوانی فر- خوشنویس (۶ شهریور ۱۳۱۵- ۱۸ تیر ۱۳۹۶)

سید اسدالله رضوانی فرزند سیدحسن در سال ۱۳۱۵ در اراک به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایی خود را تا مقطع تحصیلی دیپلم ادامه داد و پس از گذراندن خدمت سربازی به استخدام اداره مخابرات اراک درآمد و پس از ۳۰ سال خدمت در این نهاد دولتی بازنشسته شد. وی، در دوران نوجوانی در خط نستعلیق از تعلیمات استاد فتحعلی واشقانی فراهانی، در خط ثلث و نسخ از محضر اساتید بزرگی همچون قنبری و موحد بهره مند شد و در سال ۱۳۶۴ گواهی نامه ممتاز را در رشته های مختلف خوشنویسی دریافت کرد. از سال ۱۳۶۴ در انجمن خوشنویسان استان مرکزی به تعلیم هنرجویان همت گماشت و ۱۷ نفر از شاگردان وی گواهینامه ممتاز دریافت کرده اند.

۱۲ جلد کتاب ادعیه از قبیل رسم الخط امیر کبیر، شرح منظوم دعای کمیل و صباح، دوره ارتباط با خدا، کلیات مفتیح الجنان، سوره مبارکه انعام، مناجات با خدا و زیارت عاشورا به خط وی چاپ شده است. وی که عضو انجمن خوشنویسان کشور بود، در نمایشگاه های هنری بسیاری شرکت کرده و پنج نمایشگاه فردی نیز از آثار خود در اراک برپا کرد و در ۲ نمایشگاه جهان اسلام تهران نیز از وی تقدیر شده است. کتبیه های بسیاری در حسینیه ها، تکایا و مساجد شهرستان های اراک و تفرش نیز به خط وی باقی مانده است. او که ۱۰ سال بیماری سرطان رنج می برد، سرانجام بر اثر همین بیماری از دنیا رفت.

علیرضا سلطانی شاد- عکاس (۲۰ بهمن ۱۳۲۹- ۱۱ خرداد ۱۳۹۶)

دوره ابتدایی را در دبستان سپهر و دوره دوم تحصیلش را در دبیرستان علمیه گذراند. ۱۳۵۳ به انگلستان سفر کرد و بعد از گذراندن دوره زبان در کالج، عکاسی را آموخت. وقتی در سال ۵۶ به ایران بازگشت شروع به تحصیل در رشته هتلداری و اطلاعات جهانگردی در دانشکده جهانگردی دانشگاه تهران کرد. ورود به مطبوعات را از روزنامه ابرار آغاز کرد و بعد نشریات مختلف ورزشی و خبرگزاری موج و ایلنا، محل انتشار عکس هایش بود. از فعالان انجمن عکاسان مطبوعاتی ایران و دو دوره عضو و مسئول روابط عمومی انجمن بود. سلطانی شاد، علاقه ویژه ای به ثبت مناسک و مراسم محرم داشت و برای این علاقه شخصی سفرهای زیادی به شهرهای مختلف کشور می کرد تا این سوگواره ها را ثبت کند. او پس از یک دوره طولانی مبارزه با بیماری سرطان، بامداد امروز در ۶۵ سالگی دار فانی را وداع گفت.

وحید سهرابی ابد- عکاس (۸ اردیبهشت ۱۳۶۸- ۱۰ خرداد ۱۳۹۶)

سهرابی از ۱۷ سالگی به صورت حرفه ای عکاسی می کرد. سال ۸۷ همکاریش را با خبرگزاری دانشجویان ایران از همدان آغاز کرد. او عکاس تجربی بود و یک سال قبل از اینکه برای کار به تهران بیاید عکس هایش برنده جایزه «تصویر سال ۸۹» در بخش زیر ۲۵ سال شد. سال ۹۰ به تهران آمد و تا سال ۹۲ عکاس ایسنا بود. حدود دو سال قبل، آرامش و زیبایی جزیره هرمز او را به آنجا کشاند و چند روز قبل از اینکه بر اثر برق گرفتگی از دنیا برود، به همکارانش در ایسنا گفت هبود دوست دارد عکس هایش از جزیره هرمز را هم به شکل گزارش تصویری و هم به شکل نمایشگاه نشان دهد و به همین دلیل چند ماه پس از مرگ وی، نمایشگاه جزیره در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

در جایزه تصویر سال و بخش زیر ۲۵ سال، به همت خانواده این مرحوم جایزه ویژه وحید ابد راه اندازی شد که امسال در پانزدهمین جایزه تصویر سال این جایزه به محمدحسین ولایتی اعطا شد.

سهیلا شولی- نقاش (۲۰ خرداد ۱۳۵۸- ۵ اردیبهشت ۱۳۹۶)

سهیلا شولی در بندرماهشهر متولد شد و در سن ۱۸ سالگی پا به عرصه هنر گذاشت، وی دارای مدرک کارشناسی ارشد هنرهای تجسمی، مدرس دانشگاه و از بنیانگذاران هنرهای تجسمی در بندرماهشهر نیز بود و در این سال ها افتخارات زیادی را در سطح ملی برای شهرستان بندرماهشهر به ارمغان آورد. او در دانشگاه آزاد اهواز، دانشگاه پیام نور ماهشهر و دانشگاه فنی و حرفه ای دختران اهواز تدریس می کرد. در کار تدریس جدی و شوخ طبع بود، به دانشجویانش اعتماد می کرد و از آنها در پروژه هایی که در سطح شهر طراحی و اجرا می کرد، کمک می گرفت.

او سابقه برگزاری چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی را نیز در پرونده داشت و آخرین نمایشگاه نقاشی این هنرمند در تهران برپا شد. آخرین نمایشگاه این نقاش در اهواز نیز خرداد سال گذشته با عنوان «شهر من» در نگارخانه این شهرستان برگزار شد که این نمایشگاه شامل ۲۱ اثر ترکیبی تکه‌دوزی، گل‌دوزی و رنگ بود که روی بوم کار شده بودند. این هنرمند خوزستانی که مدتی بود از عارضه ریوی رنج می‎برد، در تهران دیده از جهان فرو بست.

حسین علاقمندان- قلم زن (۱۰ دی ۱۳۱۰- ۲۵ خرداد ۱۳۹۶)

۱۱ ساله بود که شروع به یادگیری هنر قلم زنی از دایی اش، جواد تراب پور و دو سال بعد قلم زنی را آغاز کرد. قلم زنی او با بقیه فرق داشت، خودش طراحی می کرد و طرح ها را پیچیده انتخاب می کرد و ریزه کاری داشت که به سبک منحصربفرد علاقمندان معروف شده بود.او علاوه بر اینها، شعر و ادبیات را می شناخت و خط نستعلیق زیبایی داشت و در حتی در قلم زنی نیز خطوط ریز و درشت را به زیبایی حکاکی می‌کرد.

او تا قبل از اینکه کاروانسرای تحدید اصفهان تخریب و تبدیل به برج جهان نما شود، هر روز درِ کارگاهش را با ابتکار و ایده جدیدی باز می کرد تا روی فلز طراحی و قلم زنی کند. حسین علاقمندان، هنرمند پیشکسوت و چیره‌دست قلمزنی اصفهان صبح روز پنجشنبه ۲۵ خردادماه ۹۶ در سن ۸۶ سالگی از دنیا رفت.

عبدالله عامری- نقاش (۱۳۰۱- ۱۳۹۶)

عبدالله عامری متولد سال ۱۳۰۱ است و در سال ۱۳۱۹ از هنرستان کمال الملک دیپلم نقاشی گرفت و بعد از آن به هنرکده هنرهای زیبا و دانشکده هنرهای زیبا رفت. عامری در کنار جلیل ضیاپور، لیلی تقی پور، جواد حمیدی، شکوه ریاضی و احمد اسفندیاری جزو نخستین افرادی بود که در نیمه دوم دهه ۲۰ به عنوان اولین فارغ‌ لتحصیلان دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، شیوه جدیدی در نگرش، مقابل نقاشی معمول آن سالها را به وجود آوردند. او نقاشی را در کودکی کشف کرد و مانند بسیاری از هم نسلانش که از اولین فارغ التحصیلان دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران بودند در دوران تحصیل با نوگرایی در نقاشی و با مکاتبی مثل امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم آشنا شد و در دوره های بعد از تحصیل هم پای آن، نگرش های تازه ای در حیطه نقاشی مطرح کرد. مفهوم گرایی در کارهای او مشهود بود.

نکته دیگری که در آثار او قابل اعتنا می‌باشند، عشق به طبیعت است. این عشق را به‌خصوص در همه مناظری که از طبیعت کشیده می‌توان مشاهده کرد. رنگ‌های روشن و درخشان مناظر او، انعکاسی از صفا، خلوص، پاکی و نیز اعتنا به نگارگری ایرانی است. این توجه او به نگارگری را از دورگیری‌هایی که گاه به‌کار می‌گیرد می‌توان تشخیص داد.

محمد (مانی) لقمانی- نقاش (۱۳۴۹- خردادماه ۱۳۹۶)

محمد (مانی) لقمانی در سال‌های فعالیتش تکنیک‌ها و فضاهای متفاوتی را تجربه کرد. او در زمینه نقاشی در بیش از ۷۰ نمایشگاه گروهی و انفرادی در ایران و اروپا شرکت داشت و پرکاری او، همیشه یکی از نکاتی بود که در مورد این هنرمند، نقل محافل مختلف هنری بود. او ابتدا تکنیک آبرنگ را به عنوان تکنیک اصلی خود برگزیده بود.تکنیکی که به واسطه نوع آثار همواره در خلق تصاویری به کار می‌رود که ناخواسته حامل حس و معنایی همراه با طراوت‌اند.او با برخوردی واقع‌گرایانه با پدیده‌ها، به‌خصوص پدیده‌های شهری و ساختمان‌ها، این حس را در محیط شهری جست‌وجو می‌کرد.یکی از نمایشگاه‌های موفق او در این زمینه نمایشگاه «شهر در آب و رنگ» بود که در سال ۸۸ در گالری ساعتچی که آن زمان یکی از گالری های معتبر کشور بود، به نمایش در آمد.

او تکنیکی را که با روحیات خودش عجین بود، انتخاب کرده بود.آبرنگ و طراوتی که در محصول پایانی اثر جلوه می کرد، بیش از هر چیز نمایانگر روحیات خود مانی لقمانی بود.او این مسیر را پی گرفت و شاید اوج پختگی کار او در نمایشگاه «مادرم، ایران» در برج آزادی شکل گرفت. مانی لقمانی به نظر، دیگر از سبک خاصی پیروی نمی‌کرد و انگار در شیوه ای کاملا شخصی و خلاقانه، ذهنیت و ضمیرناخودآگاه پرورده شده خود را بر روی بوم می ریخت و به همین دلیل فضای آثارش از یک شکل کاملا رئالیستی به سمت‌وسوی هنر انتزاعی کشیده شد. او برای این تغییر از آبرنگ به نقش برجسته و میکس مدیا رسیده بود. این هنرمند نقاش صبح چهارشنبه ۳۱ خرداد ماه در سن ۴۷ سالگی دار فانی را وداع گفت.

منیژه میرعمادی- نقاش و بنیان‌گذار نشر هنر ایران (۱۳۲۶ کرمان- ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ تهران)

منیژه میرعمادی (ناصری) ‌نقاش و بنیان‌گذار نخستین مجله دوزبانه هنر ایران طاووس و نشر هنر ایران در کرمان به دنیا آمد. پدرش کارمند عالی رتبه وزارت نفت بود و آنها مرتب در حال سفر بودند و برای همین، میرعمادی مقاطع ابتدایی را در شهرهای مختلف گذراند. سال ۴۵ وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد اما تحصیلش به دومین سال نکشید و به آمریکا سفر کرد تا در آنجا به رشته مورد علاقه اش یعنی نقاشی ادامه دهد. سال ۵۴ به ایران برگشت و در اداره رادیو و تلویزیون ملی ایران مشغول به کار شد. سال ۶۰ وقتی میرعمادی مدیر واحد گرافیک اداره بود، خودش خواست تا از صداوسیما خارج شود و بی درنگ به نقاشی پرداخت. بزرگترین مشوقش، همسرش جمشید ناصری بود که همان سال ازدواج کردند. میرعمادی که نسبت به سرنوشت مبهم آثار تجسمی ایران احساس مسئولیت می کرد، طرحی ارایه داد که بر اساس آن قرار بود ۳۰ جلد کتاب با معرفی این آثار منتشر شود. طی ۱۰ سال ۱۳ جلدش را منتشر کرد تا واسطه ای باشد بین هنرمندان جوان و همنسلان خودش.

در سال ۷۸ اولین مجله دوزبانه هنری در ایران به نام «طاووس» را بنیان گذاشت که با سرمایه شخصی و با گرافیکی استثنایی چاپ می شد که محلی برای معرفی دوره ها و سبک های فرهنگ و هنر ایران در عرصه های مختلف تجسمی، سینما، تئاتر، مجسمه سازی، هنر نو، معماری و باستان شناسی بود. همان سال او در جشنواره چاپ و نشر، جایزه طاووس زرین و لوح تقدیر اولین مدیریت تولید را از آن خود کرد. او که بزرگترین دغدغه زندگی اش معرفی هنر و هنرمند ایرانی به جهان بود، در خردادماه ۹۶ از دنیا رفت.

کد خبر 4255431

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha